English    Türkçe    فارسی   

4
2777-2786

  • آن خداوندی که دادندت عوام ** باز بستانند از تو هم‌چو وام
  • ده خداوندی عاریت به حق ** تا خداوندیت بخشد متفق
  • منازعت امیران عرب با مصطفی علیه‌السلام کی ملک را مقاسمت کن با ما تا نزاعی نباشد و جواب فرمودن مصطفی علیه‌السلام کی من مامورم درین امارت و بحث ایشان از طرفین
  • آن امیران عرب گرد آمدند ** نزد پیغامبر منازع می‌شدند
  • که تو میری هر یک از ما هم امیر ** بخش کن این ملک و بخش خود بگیر 2780
  • هر یکی در بخش خود انصاف‌جو ** تو ز بخش ما دو دست خود بشو
  • گفت میری مر مرا حق داده است ** سروری و امر مطلق داده است
  • کین قران احمدست و دور او ** هین بگیرید امر او را اتقوا
  • قوم گفتندش که ما هم زان قضا ** حاکمیم و داد امیریمان خدا
  • گفت لیکن مر مرا حق ملک داد ** مر شما را عاریه از بهر زاد 2785
  • میری من تا قیامت باقیست ** میری عاریتی خواهد شکست