English    Türkçe    فارسی   

4
2856-2865

  • گفت چون قلبی و نقدی دم زنند ** که تو قلبی من تکویم ارجمند
  • هست آتش امتحان آخرین ** کاندر آتش در فتند این دو قرین
  • عام و خاص از حالشان عالم شوند ** از گمان و شک سوی ایقان روند
  • آب و آتش آمد ای جان امتحان ** نقد و قلبی را که آن باشد نهان
  • تا من و تو هر دو در آتش رویم ** حجت باقی حیرانان شویم 2860
  • تا من و تو هر دو در بحر اوفتیم ** که من و تو این کره را آیتیم
  • هم‌چنان کردند و در آتش شدند ** هر دو خود را بر تف آتش زدند
  • از خدا گوینده مرد مدعی ** رست و سوزید اندر آتش آن دعی
  • از مذن بشنو این اعلام را ** کوری افزون‌روان خام را
  • که نسوزیدست این نام از اجل ** کش مسمی صدر بودست و اجل 2865