English    Türkçe    فارسی   

4
2972-2981

  • که نقاب حرف و دم در خود کشید ** تا شود بر آب و گل معنی پدید
  • گرچه از یک وجه منطق کاشف است ** لیک از ده وجه پرده و مکنف است
  • گفتن خلیل مر جبرئیل را علیهماالسلام چون پرسیدش کی الک حاجة خلیل جوابش داد کی اما الیک فلا
  • من خلیل وقتم و او جبرئیل ** من نخواهم در بلا او را دلیل
  • او ادب ناموخت از جبریل راد ** که بپرسید از خیل حق مراد 2975
  • که مرادت هست تا یاری کنم ** ورنه بگریزم سبکباری کنم
  • گفت ابراهیم نی رو از میان ** واسطه زحمت بود بعد العیان
  • بهر این دنیاست مرسل رابطه ** مومنان را زانک هست او واسطه
  • هر دل ار سامع بدی وحی نهان ** حرف و صوتی کی بدی اندر جهان
  • گرچه او محو حقست و بی‌سرست ** لیک کار من از آن نازکترست 2980
  • کرده‌ی او کرده‌ی شاهست لیک ** پیش ضعفم بد نماینده‌ست نیک