English    Türkçe    فارسی   

4
3022-3031

  • نیست حکمت این دو را آمیختن ** فرق واجب می‌کند در بیختن
  • گفت این دانش تو از کی یافتی ** که به دانش بیدری بر ساختی
  • گفت تمییزم تو دادی ای خدا ** گفت پس تمییز چون نبود مرا
  • در خلایق روحهای پاک هست ** روحهای تیره‌ی گلناک هست 3025
  • این صدفها نیست در یک مرتبه ** در یکی درست و در دیگر شبه
  • واجبست اظهار این نیک و تباه ** هم‌چنانک اظهار گندمها ز کاه
  • بهر اظهارست این خلق جهان ** تا نماند گنج حکمتها نهان
  • کنت کنزا کنت مخفیا شنو ** جوهر خود گم مکن اظهار شو
  • بیان آنک روح حیوانی و عقل جز وی و وهم و خیال بر مثال دوغند و روح کی باقیست درین دوغ هم‌چون روغن پنهانست
  • جوهر صدقت خفی شد در دروغ ** هم‌چو طعم روغن اندر طعم دوغ 3030
  • آن دروغت این تن فانی بود ** راستت آن جان ربانی بود