English    Türkçe    فارسی   

4
3033-3042

  • تا فرستد حق رسولی بنده‌ای ** دوغ را در خمره جنباننده‌ای
  • تا بجنباند به هنجار و به فن ** تا بدانم من که پنهان بود من
  • یا کلام بنده‌ای کان جزو اوست ** در رود در گوش او کو وحی جوست 3035
  • اذن مومن وحی ما را واعیست ** آنچنان گوشی قرین داعیست
  • هم‌چنانک گوش طفل از گفت مام ** پر شود ناطق شود او درکلام
  • ور نباشد طفل را گوش رشد ** گفت مادر نشنود گنگی شود
  • دایما هر کر اصلی گنگ بود ** ناطق آنکس شد که از مادر شنود
  • دانک گوش کر و گنگ از آفتیست ** که پذیرای دم و تعلیم نیست 3040
  • آنک بی‌تعلیم بد ناطق خداست ** که صفات او ز علتها جداست
  • یا چو آدم کرده تلقینش خدا ** بی‌حجاب مادر و دایه و ازا