English    Türkçe    فارسی   

4
3161-3170

  • کان عجوزه بود اندر جادوی ** بی‌نظیر و آمن از مثل و دوی
  • دست بر بالای دستست ای فتی ** در فن و در زور تا ذات خدا
  • منتهای دستها دست خداست ** بحر بی‌شک منتهای سیلهاست
  • هم ازو گیرند مایه ابرها ** هم بدو باشد نهایت سیل را
  • گفت شاهش کین پسر از دست رفت ** گفت اینک آمدم درمان زفت 3165
  • نیست همتا زال را زین ساحران ** جز من داهی رسیده زان کران
  • چون کف موسی به امر کردگار ** نک برآرم من ز سحر او دمار
  • که مرا این علم آمد زان طرف ** نه ز شاگردی سحر مستخف
  • آمدم تا بر گشایم سحر او ** تا نماند شاه‌زاده زردرو
  • سوی گورستان برو وقت سحور ** پهلوی دیوار هست اسپید گور 3170