English    Türkçe    فارسی   

4
3383-3392

  • هم‌چو کم عقلی که از عقل تباه ** بشکند توبه بهر دم در گناه
  • مسخره‌ی ابلیس گردد در زمن ** از ضعیفی رای آن توبه‌شکن
  • در سر آید هر زمان چون اسپ لنگ ** که بود بارش گران و راه سنگ 3385
  • می‌خورد از غیب بر سر زخم او ** از شکست توبه آن ادبارخو
  • باز توبه می‌کند با رای سست ** دیو یک تف کرد و توبه‌ش را سکست
  • ضعف اندر ضعف و کبرش آنچنان ** که به خواری بنگرد در واصلان
  • ای شتر که تو مثال مومنی ** کم فتی در رو و کم بینی زنی
  • تو چه داری که چنین بی‌آفتی ** بی‌عثاری و کم اندر رو فتی 3390
  • گفت گر چه هر سعادت از خداست ** در میان ما و تو بس فرقهاست
  • سر بلندم من دو چشم من بلند ** بینش عالی امانست از گزند