English    Türkçe    فارسی   

4
3390-3399

  • تو چه داری که چنین بی‌آفتی ** بی‌عثاری و کم اندر رو فتی 3390
  • گفت گر چه هر سعادت از خداست ** در میان ما و تو بس فرقهاست
  • سر بلندم من دو چشم من بلند ** بینش عالی امانست از گزند
  • از سر که من ببینم پای کوه ** هر گو و هموار را من توه توه
  • هم‌چنانک دید آن صدر اجل ** پیش کار خویش تا روز اجل
  • آنچ خواهد بود بعد بیست سال ** داند اندر حال آن نیکو خصال 3395
  • حال خود تنها ندید آن متقی ** بلک حال مغربی و مشرقی
  • نور در چشم و دلش سازد سکن ** بهر چه سازد پی حب الوطن
  • هم‌چو یوسف کو بدید اول به خواب ** که سجودش کرد ماه و آفتاب
  • از پس ده سال بلک بیشتر ** آنچ یوسف دید بد بر کرد سر