English    Türkçe    فارسی   

4
3534-3543

  • پست و بالا پیش چشمش تیزرو ** از کلوخ و خشت او نکته شنو
  • با عوام این جمله بسته و مرده‌ای ** زین عجب‌تر من ندیدم پرده‌ای 3535
  • گورها یکسان به پیش چشم ما ** روضه و حفره به چشم اولیا
  • عامه گفتندی که پیغامبر ترش ** از چه گشتست و شدست او ذوق‌کش
  • خاص گفتندی که سوی چشمتان ** می‌نماید او ترش ای امتان
  • یک زمان درچشم ما آیید تا ** خنده‌ها بینید اندر هل اتی
  • از سر امرود بن بنماید آن ** منعکس صورت بزیر آ ای جوان 3540
  • آن درخت هستی است امرودبن ** تا بر آنجایی نماید نو کهن
  • تا بر آنجایی ببینی خارزار ** پر ز کزدمهای خشم و پر ز مار
  • چون فرود آیی ببینی رایگان ** یک جهان پر گل‌رخان و دایگان
  • حکایت آن زن پلیدکار کی شوهر را گفت کی آن خیالات از سر امرودبن می‌نماید ترا کی چنینها نماید چشم آدمی را سر آن امرودبن از سر امرودبن فرود آی تا آن خیالها برود و اگر کسی گوید کی آنچ آن مرد می‌دید خیال نبود و جواب این مثالیست نه مثل در مثال همین قدر بس بود کی اگر بر سر امرودبن نرفتی هرگز آنها ندیدی خواه خیال خواه حقیقت