English    Türkçe    فارسی   

4
3603-3612

  • تا منافق از حریصی بامداد ** سوی بازار آید از بیم کساد
  • بندگی ناکرده و ناشسته روی ** لقمه‌ی دوزخ بگشته لقمه‌جوی
  • آکل و ماکول آمد جان عام ** هم‌چو آن بره‌ی چرنده از حطام 3605
  • می‌چرد آن بره و قصاب شاد ** کو برای ما چرد برگ مراد
  • کار دوزخ می‌کنی در خوردنی ** بهر او خود را تو فربه می‌کنی
  • کار خود کن روزی حکمت بچر ** تا شود فربه دل با کر و فر
  • خوردن تن مانع این خوردنست ** جان چو بازرگان و تن چون ره‌زنست
  • شمع تاجر آنگهست افروخته ** که بود ره‌زن چو هیزم سوخته 3610
  • که تو آن هوشی و باقی هوش‌پوش ** خویشتن را گم مکن یاوه مکوش
  • دانک هر شهوت چو خمرست و چو بنگ ** پرده‌ی هوشست وعاقل زوست دنگ