English    Türkçe    فارسی   

4
3688-3697

  • نیست آن جنبش که در اصبع تراست ** پیش اصبع یا پسش یا چپ و راست
  • وقت خواب و مرگ از وی می‌رود ** وقت بیداری قرینش می‌شود
  • از چه ره می‌آید اندر اصبعت ** که اصبعت بی او ندارد منفعت 3690
  • نور چشم و مردمک در دیده‌ات ** از چه ره آمد به غیر شش جهت
  • عالم خلقست با سوی و جهات ** بی‌جهت دان عالم امر و صفات
  • بی‌جهت دان عالم امر ای صنم ** بی‌جهت‌تر باشد آمر لاجرم
  • بی‌جهت بد عقل و علام البیان ** عقل‌تر از عقل و جان‌تر هم ز جان
  • بی‌تعلق نیست مخلوقی بدو ** آن تعلق هست بی‌چون ای عمو 3695
  • زانک فصل و وصل نبود در روان ** غیر فصل و وصل نندیشد گمان
  • غیر فصل و وصل پی بر از دلیل ** لیک پی بردن بننشاند غلیل