English    Türkçe    فارسی   

4
3731-3740

  • کای سخن‌گوی خبیر رازدان ** از صفات حق بکن با من بیان
  • “O eloquent one, who art wise and knowest the mystery, expound to me the Attributes of God.”
  • گفت رو کان وصف از آن هایل‌ترست ** که بیان بر وی تواند برد دست
  • It answered, “Go, for those qualities are too terrible for (oral) exposition to put its hand on them,
  • یا قلم را زهره باشد که به سر ** بر نویسد بر صحایف زان خبر
  • Or for the pen to dare inscribe with its point information concerning them on the pages (of books).”
  • گفت کمتر داستانی باز گو ** از عجبهای حق ای حبر نکو
  • He said, “Relate a lesser tale concerning the wonders of God, O goodly divine.”
  • گفت اینک دشت سیصدساله راه ** کوههای برف پر کردست شاه 3735
  • It said, “Look, the King (God) hath made a plain full of snow-mountains, for the distance of a three hundred years' journey—
  • کوه بر که بی‌شمار و بی‌عدد ** می‌رسد در هر زمان برفش مدد
  • Mountain on mountain, beyond count and number: the snow comes continually to replenish them.
  • کوه برفی می‌زند بر دیگری ** می‌رساند برف سردی تا ثری
  • One snow-mountain is being piled on another: the snow brings coldness to the earth.
  • کوه برفی می‌زند بر کوه برف ** دم به دم ز انبار بی‌حد و شگرف
  • At every moment snow-mountain is being piled on snow-mountain from the illimitable and vast storehouse.
  • گر نبودی این چنین وادی شها ** تف دوزخ محو کردی مر مرا
  • O king, if there were not a valley (of snow) like this, the glowing heat of Hell would annihilate me.”
  • غافلان را کوههای برف دان ** تا نسوزد پرده‌های عاقلان 3740
  • Know that (in this world) the heedless are (like) snow-mountains, to the end that the veils of the intelligent may not be consumed.