English    Türkçe    فارسی   

4
3820-3829

  • نطق جان را روضه‌ی جانیستی ** گر ز حرف و صوت مستغنیستی 3820
  • این سر خر در میان قندزار ** ای بسا کس را که بنهادست خار
  • ظن ببرد از دور کان آنست و بس ** چون قج مغلوب وا می‌رفت پس
  • صورت حرف آن سر خر دان یقین ** در رز معنی و فردوس برین
  • ای ضیاء الحق حسام الدین در آر ** این سر خر را در آن بطیخ‌زار
  • تا سر خر چون بمرد از مسلخه ** نشو دیگر بخشدش آن مطبخه 3825
  • هین ز ما صورت‌گری و جان ز تو ** نه غلط هم این خود و هم آن ز تو
  • بر فلک محمودی ای خورشید فاش ** بر زمین هم تا ابد محمود باش
  • تا زمینی با سمایی بلند ** یک‌دل و یک‌قبله و یک‌خو شوند
  • تفرقه برخیزد و شرک و دوی ** وحدتست اندر وجود معنوی