English    Türkçe    فارسی   

4
3840-3849

  • هر کجا حرب مهولی آمدی ** غوثشان کراری احمد بدی 3840
  • هر کجا بیماری مزمن بدی ** یاد اوشان داروی شافی شدی
  • نقش او می‌گشت اندر راهشان ** در دل و در گوش و در افواهشان
  • نقش او را کی بیابد هر شعال ** بلک فرع نقش او یعنی خیال
  • نقش او بر روی دیوار ار فتد ** از دل دیوار خون دل چکد
  • آنچنان فرخ بود نقشش برو ** که رهد در حال دیوار از دو رو 3845
  • گشته با یک‌رویی اهل صفا ** آن دورویی عیب مر دیوار را
  • این همه تعظیم و تفخیم و وداد ** چون بدیدندش به صورت برد باد
  • قلب آتش دید و در دم شد سیاه ** قلب را در قلب کی بودست راه
  • قلب می‌زد لاف اشواق محک ** تا مریدان را دراندازد به شک