English    Türkçe    فارسی   

4
448-457

  • روح خود را متصل کن ای فلان ** زود با ارواح قدس سالکان
  • صد چراغت ار مرند ار بیستند ** پس جدا اند و یگانه نیستند
  • زان همه جنگند این اصحاب ما ** جنگ کس نشنید اندر انبیا 450
  • زانک نور انبیا خورشید بود ** نور حس ما چراغ و شمع و دود
  • یک بمیرد یک بماند تا به روز ** یک بود پژمرده دیگر با فروز
  • جان حیوانی بود حی از غذا ** هم بمیرد او بهر نیک و بذی
  • گر بمیرد این چراغ و طی شود ** خانه‌ی همسایه مظلم کی شود
  • نور آن خانه چو بی این هم به پاست ** پس چراغ حس هر خانه جداست 455
  • این مثال جان حیوانی بود ** نه مثال جان ربانی بود
  • باز از هندوی شب چون ماه زاد ** در سر هر روزنی نوری فتاد