English    Türkçe    فارسی   

4
562-571

  • پس نثاری کرده باشی بهر خود ** چونک هر سرمایه‌ی تو صد شود
  • قصه‌ی هدیه فرستادن بلقیس از شهر سبا سوی سلیمان علیه‌السلام
  • هدیه‌ی بلقیس چل استر بدست ** بار آنها جمله خشت زر بدست
  • چون به صحرای سلیمانی رسید ** فرش آن را جمله زر پخته دید
  • بر سر زر تا چهل منزل براند ** تا که زر را در نظر آبی نماند 565
  • بارها گفتند زر را وا بریم ** سوی مخزن ما چه بیگار اندریم
  • عرصه‌ای کش خاک زر ده دهیست ** زر به هدیه بردن آنجا ابلهیست
  • ای ببرده عقل هدیه تا اله ** عقل آنجا کمترست از خاک راه
  • چون کساد هدیه آنجا شد پدید ** شرمساریشان همی واپس کشید
  • باز گفتند ار کساد و ار روا ** چیست بر ما بنده فرمانیم ما 570
  • گر زر و گر خاک ما را بردنیست ** امر فرمان‌ده به جا آوردنیست