English    Türkçe    فارسی   

4
567-576

  • عرصه‌ای کش خاک زر ده دهیست ** زر به هدیه بردن آنجا ابلهیست
  • ای ببرده عقل هدیه تا اله ** عقل آنجا کمترست از خاک راه
  • چون کساد هدیه آنجا شد پدید ** شرمساریشان همی واپس کشید
  • باز گفتند ار کساد و ار روا ** چیست بر ما بنده فرمانیم ما 570
  • گر زر و گر خاک ما را بردنیست ** امر فرمان‌ده به جا آوردنیست
  • گر بفرمایند که واپس برید ** هم به فرمان تحفه را باز آورید
  • خنده‌ش آمد چون سلیمان آن بدید ** کز شما من کی طلب کردم ثرید
  • من نمی‌گویم مرا هدیه دهید ** بلک گفتم لایق هدیه شوید
  • که مرا از غیب نادر هدیه‌هاست ** که بشر آن را نیارد نیز خواست 575
  • می‌پرستید اختری کو زر کند ** رو باو آرید کو اختر کند