English    Türkçe    فارسی   

4
628-637

  • گفت هستم در مهمی قندجو ** سنگ میزان هر چه خواهی باش گو
  • گفت با خود پیش آنک گل‌خورست ** سنگ چه بود گل نکوتر از زرست
  • هم‌چو آن دلاله که گفت ای پسر ** نو عروسی یافتم بس خوب‌فر 630
  • سخت زیبا لیک هم یک چیز هست ** که آن ستیره دختر حلواگرست
  • گفت بهتر این چنین خود گر بود ** دختر او چرب و شیرین‌تر بود
  • گر نداری سنگ و سنگت از گلست ** این به و به گل مرا میوه‌ی دلست
  • اندر آن کفه‌ی ترازو ز اعتداد ** او به جای سنگ آن گل را نهاد
  • پس برای کفه‌ی دیگر به دست ** هم به قدر آن شکر را می‌شکست 635
  • چون نبودش تیشه‌ای او دیر ماند ** مشتری را منتظر آنجا نشاند
  • رویش آن سو بود گل‌خور ناشکفت ** گل ازو پوشیده دزدیدن گرفت