English    Türkçe    فارسی   

4
681-690

  • که خدا شیرین بکرد آن میوه را ** در دهان تو به همتهای ما
  • هین بخور پاک و حلال و بی‌حساب ** بی صداع و نقل و بالا و نشیب
  • پس مرا زان رزق نطقی رو نمود ** ذوق گفت من خردها می‌ربود
  • گفتم این فتنه‌ست ای رب جهان ** بخششی ده از همه خلقان نهان
  • شد سخن از من دل خوش یافتم ** چون انار از ذوق می‌بشکافتم 685
  • گفتم ار چیزی نباشد در بهشت ** غیر این شادی که دارم در سرشت
  • هیچ نعمت آرزو ناید دگر ** زین نپردازم به حور و نیشکر
  • مانده بود از کسب یک دو حبه‌ام ** دوخته در آستین جبه‌ام
  • نیت کردن او کی این زر بدهم بدان هیزم‌کش چون من روزی یافتم به کرامات مشایخ و رنجیدن آن هیزم‌کش از ضمیر و نیت او
  • آن یکی درویش هیزم می‌کشید ** خسته و مانده ز بیشه در رسید
  • پس بگفتم من ز روزی فارغم ** زین سپس از بهر رزقم نیست غم 690