English    Türkçe    فارسی   

4
782-791

  • پرده‌دار تو درت را بر کند ** جان تو با تو به جان خصمی کند
  • جمله ذرات زمین و آسمان ** لشکر حق‌اند گاه امتحان
  • باد را دیدی که با عادان چه کرد ** آب را دیدی که در طوفان چه کرد
  • آنچ بر فرعون زد آن بحر کین ** وآنچ با قارون نمودست این زمین 785
  • وآنچ آن بابیل با آن پیل کرد ** وآنچ پشه کله‌ی نمرود خورد
  • وآنک سنگ انداخت داودی بدست ** گشت شصد پاره و لشکر شکست
  • سنگ می‌بارید بر اعدای لوط ** تا که در آب سیه خوردند غوط
  • گر بگویم از جمادات جهان ** عاقلانه یاری پیغامبران
  • مثنوی چندان شود که چل شتر ** گر کشد عاجز شود از بار پر 790
  • دست بر کافر گواهی می‌دهد ** لشکر حق می‌شود سر می‌نهد