English    Türkçe    فارسی   

4
824-833

  • شاه دین را منگر ای نادان بطین ** کین نظر کردست ابلیس لعین
  • کی توان اندود این خورشید را ** با کف گل تو بگو آخر مرا 825
  • گر بریزی خاک و صد خاکسترش ** بر سر نور او برآید بر سرش
  • که کی باشد کو بپوشد روی آب ** طین کی باشد کو بپوشد آفتاب
  • خیز بلقیسا چو ادهم شاه‌وار ** دود ازین ملک دو سه روزه بر آر
  • باقی قصه‌ی ابراهیم ادهم قدس‌الله سره
  • بر سر تختی شنید آن نیک‌نام ** طقطقی و های و هویی شب ز بام
  • گامهای تند بر بام سرا ** گفت با خود این چنین زهره کرا 830
  • بانگ زد بر روزن قصر او که کیست ** این نباشد آدمی مانا پریست
  • سر فرو کردند قومی بوالعجب ** ما همی گردیم شب بهر طلب
  • هین چه می‌جویید گفتند اشتران ** گفت اشتر بام بر کی جست هان