English    Türkçe    فارسی   

4
891-900

  • تو بر آن عاشق بدی در دور آن ** منکر این فضل بودی آن زمان
  • این کرم چون دفع آن انکار تست ** که میان خاک می‌کردی نخست
  • حجت انکار شد انشار تو ** از دوا بدتر شد این بیمار تو
  • خاک را تصویر این کار از کجا ** نطفه را خصمی و انکار از کجا
  • چون در آن دم بی‌دل و بی‌سر بدی ** فکرت و انکار را منکر بدی 895
  • از جمادی چونک انکارت برست ** هم ازین انکار حشرت شد درست
  • پس مثال تو چو آن حلقه‌زنیست ** کز درونش خواجه گوید خواجه نیست
  • حلقه‌زن زین نیست دریابد که هست ** پس ز حلقه بر ندارد هیچ دست
  • پس هم انکارت مبین می‌کند ** کز جماد او حشر صد فن می‌کند
  • چند صنعت رفت ای انکار تا ** آب و گل انکار زاد از هل اتی 900