English    Türkçe    فارسی   

4
901-910

  • آب وگل می‌گفت خود انکار نیست ** بانگ می‌زد بی‌خبر که اخبار نیست
  • من بگویم شرح این از صد طریق ** لیک خاطر لغزد از گفت دقیق
  • چاره کردن سلیمان علیه‌السلام در احضار تخت بلقیس از سبا
  • گفت عفریتی که تختش را به فن ** حاضر آرم تا تو زین مجلس شدن
  • گفت آصف من به اسم اعظمش ** حاضر آرم پیش تو در یک دمش
  • گرچه عفریت اوستاد سحر بود ** لیک آن از نفخ آصف رو نمود 905
  • حاضر آمد تخت بلقیس آن زمان ** لیک ز آصف نه از فن عفریتیان
  • گفت حمدالله برین و صد چنین ** که بدیدستم ز رب العالمین
  • پس نظر کرد آن سلیمان سوی تخت ** گفت آری گول‌گیری ای درخت
  • پیش چوب و پیش سنگ نقش کند ** ای بسا گولان که سرها می‌نهند
  • ساجد و مسجود از جان بی‌خبر ** دیده از جان جنبشی واندک اثر 910