English    Türkçe    فارسی   

4
941-950

  • تا ببینم این ندا آواز کیست ** که ندایی بس لطیف و بس شهیست
  • نه از کسی دیدم بگرد خود نشان ** نه ندا می منقطع شد یک زمان
  • چونک واگشتم ز حیرتهای دل ** طفل را آنجا ندیدم وای دل
  • گفتش ای فرزند تو انده مدار ** که نمایم مر ترا یک شهریار
  • که بگوید گر بخواهد حال طفل ** او بداند منزل و ترحال طفل 945
  • پس حلیمه گفت ای جانم فدا ** مر ترا ای شیخ خوب خوش‌ندا
  • هین مرا بنمای آن شاه نظر ** کش بود از حال طفل من خبر
  • برد او را پیش عزی کین صنم ** هست در اخبار غیبی مغتنم
  • ما هزاران گم شده زو یافتیم ** چون به خدمت سوی او بشتافتیم
  • پیر کرد او را سجود و گفت زود ** ای خداوند عرب ای بحر جود 950