English    Türkçe    فارسی   

4
945-954

  • که بگوید گر بخواهد حال طفل ** او بداند منزل و ترحال طفل 945
  • پس حلیمه گفت ای جانم فدا ** مر ترا ای شیخ خوب خوش‌ندا
  • هین مرا بنمای آن شاه نظر ** کش بود از حال طفل من خبر
  • برد او را پیش عزی کین صنم ** هست در اخبار غیبی مغتنم
  • ما هزاران گم شده زو یافتیم ** چون به خدمت سوی او بشتافتیم
  • پیر کرد او را سجود و گفت زود ** ای خداوند عرب ای بحر جود 950
  • گفت ای عزی تو بس اکرامها ** کرده‌ای تا رسته‌ایم از دامها
  • بر عرب حقست از اکرام تو ** فرض گشته تا عرب شد رام تو
  • این حلیمه‌ی سعدی از اومید تو ** آمد اندر ظل شاخ بید تو
  • که ازو فرزند طفلی گم شدست ** نام آن کودک محمد آمدست