English    Türkçe    فارسی   

5
1024-1033

  • پس خزانه‌ی صنع حق باشد عدم  ** که بر آرد زو عطاها دم به دم 
  • مبدع آمد حق و مبدع آن بود  ** که برآرد فرع بی‌اصل و سند  1025
  • مثال عالم هست نیست‌نما و عالم نیست هست‌نما 
  • نیست را بنمود هست و محتشم  ** هست را بنمود بر شکل عدم 
  • بحر را پوشید و کف کرد آشکار  ** باد را پوشید و بنمودت غبار 
  • چون مناره‌ی خاک پیچان در هوا  ** خاک از خود چون برآید بر علا 
  • خاک را بینی به بالا ای علیل  ** باد را نی جز به تعریف دلیل 
  • کف همی‌بینی روانه هر طرف  ** کف بی‌دریا ندارد منصرف  1030
  • کف به حس بینی و دریا از دلیل  ** فکر پنهان آشکارا قال و قیل 
  • نفی را اثبات می‌پنداشتیم  ** دیده‌ی معدوم‌بینی داشتیم 
  • دیده‌ای که اندر نعاسی شد پدید  ** کی تواند جز خیال و نیست دید