English    Türkçe    فارسی   

5
1030-1039

  • کف همی‌بینی روانه هر طرف  ** کف بی‌دریا ندارد منصرف  1030
  • کف به حس بینی و دریا از دلیل  ** فکر پنهان آشکارا قال و قیل 
  • نفی را اثبات می‌پنداشتیم  ** دیده‌ی معدوم‌بینی داشتیم 
  • دیده‌ای که اندر نعاسی شد پدید  ** کی تواند جز خیال و نیست دید 
  • لاجرم سرگشته گشتیم از ضلال  ** چون حقیقت شد نهان پیدا خیال 
  • این عدم را چون نشاند اندر نظر  ** چون نهان کرد آن حقیقت از بصر  1035
  • آفرین ای اوستاد سحرباف  ** که نمودی معرضان را درد صاف 
  • ساحران مهتاب پیمایند زود  ** پیش بازرگان و زر گیرند سود 
  • سیم بربایند زین گون پیچ پیچ  ** سیم از کف رفته و کرباس هیچ 
  • این جهان جادوست ما آن تاجریم  ** که ازو مهتاب پیموده خریم