English    Türkçe    فارسی   

5
1042-1051

  • قل اعوذت خواند باید کای احد  ** هین ز نفاثات افغان وز عقد 
  • می‌دمند اندر گره آن ساحرات  ** الغیاث المستغاث از برد و مات 
  • لیک بر خوان از زبان فعل نیز  ** که زبان قول سستست ای عزیز 
  • در زمانه مر ترا سه همره‌اند  ** آن یکی وافی و این دو غدرمند  1045
  • آن یکی یاران و دیگر رخت و مال  ** وآن سوم وافیست و آن حسن الفعال 
  • مال ناید با تو بیرون از قصور  ** یار آید لیک آید تا به گور 
  • چون ترا روز اجل آید به پیش  ** یار گوید از زبان حال خویش 
  • تا بدینجا بیش همره نیستم  ** بر سر گورت زمانی بیستم 
  • فعل تو وافیست زو کن ملتحد  ** که در آید با تو در قعر لحد  1050
  • در تفسیر قول مصطفی علیه‌السلام لا بد من قرین یدفن معک و هو حی و تدفن معه و انت میت ان کان کریما اکرمک و ان کان لیما اسلمک و ذلک القرین عملک فاصلحه ما استطعت صدق رسول‌الله 
  • پس پیمبر گفت بهر این طریق  ** باوفاتر از عمل نبود رفیق