English    Türkçe    فارسی   

5
1088-1097

  • آب باغ این را حلال آن را حرام  ** فرق را آخر ببینی والسلام 
  • عدل چه بود آب ده اشجار را  ** ظلم چه بود آب دادن خار را 
  • عدل وضع نعمتی در موضعش  ** نه بهر بیخی که باشد آبکش  1090
  • ظلم چه بود وضع در ناموضعی  ** که نباشد جز بلا را منبعی 
  • نعمت حق را به جان و عقل ده  ** نه به طبع پر زحیر پر گره 
  • بار کن بیگار غم را بر تنت  ** بر دل و جان کم نه آن جان کندنت 
  • بر سر عیسی نهاده تنگ بار  ** خر سکیزه می‌زند در مرغزار 
  • سرمه را در گوش کردن شرط نیست  ** کار دل را جستن از تن شرط نیست  1095
  • گر دلی رو ناز کن خواری مکش  ** ور تنی شکر منوش و زهر چش 
  • زهر تن را نافعست و قند بد  ** تن همان بهتر که باشد بی‌مدد