English    Türkçe    فارسی   

5
1103-1112

  • هست آن پیدا به پیش چشم دل  ** جهد کن سوی دل آ جهد المقل 
  • ور نداری پا بجنبان خویش را  ** تا ببینی هر کم و هر بیش را 
  • در معنی این بیت «گر راه روی راه برت بگشایند ور نیست شوی بهستیت بگرایند» 
  • گر زلیخا بست درها هر طرف  ** یافت یوسف هم ز جنبش منصرف  1105
  • باز شد قفل و در و شد ره پدید  ** چون توکل کرد یوسف برجهید 
  • گر چه رخنه نیست عالم را پدید  ** خیره یوسف‌وار می‌باید دوید 
  • تا گشاید قفل و در پیدا شود  ** سوی بی‌جایی شما را جا شود 
  • آمدی اندر جهان ای ممتحن  ** هیچ می‌بینی طریق آمدن 
  • تو ز جایی آمدی وز موطنی  ** آمدن را راه دانی هیچ نی  1110
  • گر ندانی تا نگویی راه نیست  ** زین ره بی‌راهه ما را رفتنیست 
  • می‌روی در خواب شادان چپ و راست  ** هیچ دانی راه آن میدان کجاست