English    Türkçe    فارسی   

5
1255-1264

  • تو همه کردی نمردی زنده‌ای  ** هین بمیر ار یار جان‌بازنده‌ای  1255
  • هم در آن دم شد دراز و جان بداد  ** هم‌چو گل درباخت سر خندان و شاد 
  • ماند آن خنده برو وقف ابد  ** هم‌چو جان و عقل عارف بی‌کبد 
  • نور مه‌آلوده کی گردد ابد  ** گر زند آن نور بر هر نیک و بد 
  • او ز جمله پاک وا گردد به ماه  ** هم‌چو نور عقل و جان سوی اله 
  • وصف پاکی وقف بر نور مه‌است  ** تا بشش گر بر نجاسات ره‌است  1260
  • زان نجاسات ره و آلودگی  ** نور را حاصل نگردد بدرگی 
  • ارجعی بشنود نور آفتاب  ** سوی اصل خویش باز آمد شتاب 
  • نه ز گلحنها برو ننگی بماند  ** نه ز گلشنها برو رنگی بماند 
  • نور دیده و نوردیده بازگشت  ** ماند در سودای او صحرا و دشت 
  • یکی پرسید از عالمی عارفی کی اگر در نماز کسی بگرید به آواز و آه کند و نوحه کند نمازش باطل شود جواب گفت کی نام آن آب دیده است تا آن گرینده چه دیده است اگر شوق خدا دیده است و می‌گرید یا پشیمانی گناهی نمازش تباه نشود بلک کمال گیرد کی لا صلوة الا بحضور القلب و اگر او رنجوری تن یا فراق فرزند دیده است نمازش تباه شود کی اصل نماز ترک تن است و ترک فرزند ابراهیم‌وار کی فرزند را قربان می‌کرد از بهر تکمیل نماز و تن را به آتش نمرود می‌سپرد و امر آمد مصطفی را علیه‌السلام بدین خصال کی فاتبع ملة ابراهیم لقد کانت لکم اسوة حسنة فی‌ابراهیم