English    Türkçe    فارسی   

5
1293-1302

  • تا بخارای دگر بینی درون  ** صفدران در محفلش لا یفقهون 
  • پیک اگر چه در زمین چابک‌تگیست  ** چون به دریا رفت بسکسته رگیست 
  • او حملناهم بود فی‌البر و بس  ** آنک محمولست در بحر اوست کس  1295
  • بخشش بسیار دارد شه بدو  ** ای شده در وهم و تصویری گرو 
  • آن مرید ساده از تقلید نیز  ** گریه‌ای می‌کرد وفق آن عزیز 
  • او مقلدوار هم‌چون مرد کر  ** گریه می‌دید و ز موجب بی‌خبر 
  • چون بسی بگریست خدمت کرد و رفت  ** از پیش آمد مرید خاص تفت 
  • گفت ای گریان چو ابر بی‌خبر  ** بر وفاق گریه‌ی شیخ نظر  1300
  • الله الله الله ای وافی مرید  ** گر چه درتقلید هستی مستفید 
  • تا نگویی دیدم آن شه می‌گریست  ** من چو او بگریستم که آن منکریست