English    Türkçe    فارسی   

5
1369-1378

  • زشتها را خوب بنماید شره  ** نیست چون شهوت بتر ز آفتاب ره 
  • صد هزاران نام خوش را کرد ننگ  ** صد هزاران زیرکان را کرد دنگ  1370
  • چون خری را یوسف مصری نمود  ** یوسفی را چون نماید آن جهود 
  • بر تو سرگین را فسونش شهد کرد  ** شهد را خود چون کند وقت نبرد 
  • شهوت از خوردن بود کم کن ز خور  ** یا نکاحی کن گریزان شو ز شر 
  • چون بخوردی می‌کشد سوی حرم  ** دخل را خرجی بباید لاجرم 
  • پس نکاح آمد چو لاحول و لا  ** تا که دیوت نفکند اندر بلا  1375
  • چون حریص خوردنی زن خواه زود  ** ورنه آمد گربه و دنبه ربود 
  • بار سنگی بر خری که می‌جهد  ** زود بر نه پیش از آن کو بر نهد 
  • فعل آتش را نمی‌دانی تو برد  ** گرد آتش با چنین دانش مگرد