English    Türkçe    فارسی   

5
147-156

  • قرض ده کم کن ازین لقمه‌ی تنت  ** تا نماید وجه لا عین رات 
  • تن ز سرگین خویش چون خالی کند  ** پر ز مشک و در اجلالی کند 
  • زین پلیدی بدهد و پاکی برد  ** از یطهرکم تن او بر خورد 
  • دیو می‌ترساندت که هین و هین  ** زین پشیمان گردی و گردی حزین  150
  • گر گدازی زین هوسها تو بدن  ** بس پشیمان و غمین خواهی شدن 
  • این بخور گرمست و داروی مزاج  ** وآن بیاشام از پی نفع و علاج 
  • هم بدین نیت که این تن مرکبست  ** آنچ خو کردست آنش اصوبست 
  • هین مگردان خو که پیش آید خلل  ** در دماغ و دل بزاید صد علل 
  • این چنین تهدیدها آن دیو دون  ** آرد و بر خلق خواند صد فسون  155
  • خویش جالینوس سازد در دوا  ** تا فریبد نفس بیمار ترا