English    Türkçe    فارسی   

5
1485-1494

  • بیشتر کارد خورد زان اندکی  ** که ندارد در بروییدن شکی  1485
  • زان بیفشاند به کشتن ترک دست  ** که آن غله‌ش هم زان زمین حاصل شدست 
  • کفشگر هم آنچ افزاید ز نان  ** می‌خرد چرم و ادیم و سختیان 
  • که اصول دخلم اینها بوده‌اند  ** هم ازینها می‌گشاید رزق بند 
  • دخل از آنجا آمدستش لاجرم  ** هم در آنجا می‌کند داد و کرم 
  • این زمین و سختیان پرده‌ست و بس  ** اصل روزی از خدا دان هر نفس  1490
  • چون بکاری در زمین اصل کار  ** تا بروید هر یکی را صد هزار 
  • گیرم اکنون تخم را گر کاشتی  ** در زمینی که سبب پنداشتی 
  • چون دو سه سال آن نروید چون کنی  ** جز که در لابه و دعا کف در زنی 
  • دست بر سر می‌زنی پیش اله  ** دست و سر بر دادن رزقش گواه