English    Türkçe    فارسی   

5
1561-1570

  • ترک من گو و برو جانم ببخش  ** رو بتاب از من عنان خنگ رخش 
  • در کشاکشهای تکلیف و خطر  ** بهر لله هل مرا اندر مبر 
  • بهر آن لطفی که حقت بر گزید  ** کرد بر تو علم لوح کل پدید 
  • تا ملایک را معلم آمدی  ** دایما با حق مکلم آمدی 
  • که سفیر انبیا خواهی بدن  ** تو حیات جان وحیی نی بدن  1565
  • بر سرافیلت فضیلت بود از آن  ** کو حیات تن بود تو آن جان 
  • بانگ صورش نشات تن‌ها بود  ** نفخ تو نشو دل یکتا بود 
  • جان جان تن حیات دل بود  ** پس ز دادش داد تو فاضل بود 
  • باز میکائیل رزق تن دهد  ** سعی تو رزق دل روشن دهد 
  • او بداد کیل پر کردست ذیل  ** داد رزق تو نمی‌گنجد به کیل  1570