English    Türkçe    فارسی   

5
1662-1671

  • گر طبانجه می‌زنم من بر یتیم  ** ور دهد حلوا به دستش آن حلیم 
  • این طبانجه خوشتر از حلوای او  ** ور شود غره به حلوا وای او 
  • بر نفیر تو جگر می‌سوزدم  ** لیک حق لطفی همی‌آموزدم 
  • لطف مخفی در میان قهرها  ** در حدث پنهان عقیق بی‌بها  1665
  • قهر حق بهتر ز صد حلم منست  ** منع کردن جان ز حق جان کندنست 
  • بترین قهرش به از حلم دو کون  ** نعم رب‌العالمین و نعم عون 
  • لطفهای مضمر اندر قهر او  ** جان سپردن جان فزاید بهر او 
  • هین رها کن بدگمانی و ضلال  ** سر قدم کن چونک فرمودت تعال 
  • آن تعال او تعالیها دهد  ** مستی و جفت و نهالیها دهد  1670
  • باری آن امر سنی را هیچ هیچ  ** من نیارم کرد وهن و پیچ پیچ