English    Türkçe    فارسی   

5
1745-1754

  • که نه حبس باد و قولنجت کند  ** چارمیخ معده آهنجت کند  1745
  • گر خوری کم گرسنه مانی چو زاغ  ** ور خوری پر گیرد آروغت دماغ 
  • کم خوری خوی بد و خشکی و دق  ** پر خوری شد تخمه را تن مستحق 
  • از طعام الله و قوت خوش‌گوار  ** بر چنان دریا چو کشتی شو سوار 
  • باش در روزه شکیبا و مصر  ** دم به دم قوت خدا را منتظر 
  • که آن خدای خوب‌کار بردبار  ** هدیه‌ها را می‌دهد در انتظار  1750
  • انتظار نان ندارد مرد سیر  ** که سبک آید وظیفه یا که دیر 
  • بی‌نوا هر دم همی گوید که کو  ** در مجاعت منتظر در جست و جو 
  • چون نباشی منتظر ناید به تو  ** آن نواله‌ی دولت هفتاد تو 
  • ای پدر الانتظار الانتظار  ** از برای خوان بالا مردوار