English    Türkçe    فارسی   

5
1810-1819

  • چون بخواند نامه‌ی خود آن ثقیل  ** داند او که سوی زندان شد رحیل  1810
  • پس روان گردد چو دزدان سوی دار  ** جرم پیدا بسته راه اعتذار 
  • آن هزاران حجت و گفتار بد  ** بر دهانش گشته چون مسمار بد 
  • رخت دزدی بر تن و در خانه‌اش  ** گشته پیدا گم شده افسانه‌اش 
  • پس روان گردد به زندان سعیر  ** که نباشد خار را ز آتش گزیر 
  • چون موکل آن ملایک پیش و پس  ** بوده پنهان گشته پیدا چون عسس  1815
  • می‌برندش می‌سپوزندش به نیش  ** که برو ای سگ به کهدانهای خویش 
  • می‌کشد پا بر سر هر راه او  ** تا بود که بر جهد زان چاه او 
  • منتظر می‌ایستد تن می‌زند  ** در امیدی روی وا پس می‌کند 
  • اشک می‌بارد چون باران خزان  ** خشک اومیدی چه دارد او جز آن