English    Türkçe    فارسی   

5
1948-1957

  • کین دو دایه پوست را افزون کنند  ** شحم و لحم و کبر و نخوت آکنند 
  • دیده را بر لب لب نفراشتند  ** پوست را زان روی لب پنداشتند 
  • پیش‌وا ابلیس بود این راه را  ** کو شکار آمد شبیکه‌ی جاه را  1950
  • مال چون مارست و آن جاه اژدها  ** سایه‌ی مردان زمرد این دو را 
  • زان زمرد مار را دیده جهد  ** کور گردد مار و ره‌رو وا رهد 
  • چون برین ره خار بنهاد آن رئیس  ** هر که خست او گفته لعنت بر بلیس 
  • یعنی این غم بر من از غدر ویست  ** غدر را آن مقتدا سابق‌پیست 
  • بعد ازو خود قرن بر قرن آمدند  ** جملگان بر سنت او پا زدند  1955
  • هر که بنهد سنت بد ای فتا  ** تا در افتد بعد او خلق از عمی 
  • جمع گردد بر وی آن جمله بزه  ** کو سری بودست و ایشان دم‌غزه