English    Türkçe    فارسی   

5
2002-2011

  • رگ زدن باید برای دفع خون  ** رگ‌زنی آمد بدانجا ذو فنون 
  • بازوش بست و گرفت آن نیش او  ** بانک بر زد در زمان آن عشق‌خو 
  • مزد خود بستان و ترک فصد کن  ** گر بمیرم گو برو جسم کهن 
  • گفت آخر از چه می‌ترسی ازین  ** چون نمی‌ترسی تو از شیر عرین  2005
  • شیر و گرگ و خرس و هر گور و دده  ** گرد بر گرد تو شب گرد آمده 
  • می نه آیدشان ز تو بوی بشر  ** ز انبهی عشق و وجد اندر جگر 
  • گرگ و خرس و شیر داند عشق چیست  ** کم ز سگ باشد که از عشق او عمیست 
  • گر رگ عشقی نبودی کلب را  ** کی بجستی کلب کهفی قلب را 
  • هم ز جنس او به صورت چون سگان  ** گر نشد مشهور هست اندر جهان  2010
  • بو نبردی تو دل اندر جنس خویش  ** کی بری تو بوی دل از گرگ و میش