English    Türkçe    فارسی   

5
2038-2047

  • این انا هو بود در سر ای فضول  ** ز اتحاد نور نه از رای حلول 
  • جهد کن تا سنگیت کمتر شود  ** تا به لعلی سنگ تو انور شود 
  • صبر کن اندر جهاد و در عنا  ** دم به دم می‌بین بقا اندر فنا  2040
  • وصف سنگی هر زمان کم می‌شود  ** وصف لعلی در تو محکم می‌شود 
  • وصف هستی می‌رود از پیکرت  ** وصف مستی می‌فزاید در سرت 
  • سمع شو یکبارگی تو گوش‌وار  ** تا ز حلقه‌ی لعل یابی گوشوار 
  • هم‌چو چه کن خاک می‌کن گر کسی  ** زین تن خاکی که در آبی رسی 
  • گر رسد جذبه‌ی خدا آب معین  ** چاه ناکنده بجوشد از زمین  2045
  • کار می‌کن تو بگوش آن مباش  ** اندک اندک خاک چه را می‌تراش 
  • هر که رنجی دید گنجی شد پدید  ** هر که جدی کرد در جدی رسید