English    Türkçe    فارسی   

5
22-31

  • من بگویم وصف تو تا ره برند  ** پیش از آن کز فوت آن حسرت خورند 
  • نور حقی و به حق جذاب جان  ** خلق در ظلمات وهم‌اند و گمان 
  • شرط تعظیمست تا این نور خوش  ** گردد این بی‌دیدگان را سرمه‌کش 
  • نور یابد مستعد تیزگوش  ** کو نباشد عاشق ظلمت چو موش  25
  • سست‌چشمانی که شب جولان کنند  ** کی طواف مشعله‌ی ایمان کنند 
  • نکته‌های مشکل باریک شد  ** بند طبعی که ز دین تاریک شد 
  • تا بر آراید هنر را تار و پود  ** چشم در خورشید نتواند گشود 
  • هم‌چو نخلی برنیارد شاخها  ** کرده موشانه زمین سوراخها 
  • چار وصفست این بشر را دل‌فشار  ** چارمیخ عقل گشته این چهار  30
  • تفسیر خذ اربعة من الطیر فصرهن الیک 
  • تو خلیل وقتی ای خورشیدهش  ** این چهار اطیار ره‌زن را بکش