English    Türkçe    فارسی   

5
2213-2222

  • دست گوید من چنین دزدیده‌ام  ** لب بگوید من چنین پرسیده‌ام 
  • پای گوید من شدستم تا منی  ** فرج گوید من بکردستم زنی 
  • چشم گوید کرده‌ام غمزه‌ی حرام  ** گوش گوید چیده‌ام س الکلام  2215
  • پس دروغ آمد ز سر تا پای خویش  ** که دروغش کرد هم اعضای خویش 
  • آنچنان که در نماز با فروغ  ** از گواهی خصیه شد زرقش دروغ 
  • پس چنان کن فعل که آن خود بی‌زبان  ** باشد اشهد گفتن و عین بیان 
  • تا همه تن عضو عضوت ای پسر  ** گفته باشد اشهد اندر نفع و ضر 
  • رفتن بنده پی خواجه گواست  ** که منم محکوم و این مولای ماست  2220
  • گر سیه کردی تو نامه‌ی عمر خویش  ** توبه کن زانها که کردستی تو پیش 
  • عمر اگر بگذشت بیخش این دمست  ** آب توبه‌ش ده اگر او بی‌نمست