English    Türkçe    فارسی   

5
2290-2299

  • از غریو و نعره و دستک زدن  ** پر شده حمام قد زال الحزن  2290
  • آن نصوح رفته باز آمد به خویش  ** دید چشمش تابش صد روز بیش 
  • می حلالی خواست از وی هر کسی  ** بوسه می‌دادند بر دستش بسی 
  • بد گمان بردیم و کن ما را حلال  ** گوشت تو خوردیم اندر قیل و قال 
  • زانک ظن جمله بر وی بیش بود  ** زانک در قربت ز جمله پیش بود 
  • خاص دلاکش بد و محرم نصوح  ** بلک هم‌چون دو تنی یک گشته روح  2295
  • گوهر ار بردست او بردست و بس  ** زو ملازم‌تر به خاتون نیست کس 
  • اول او را خواست جستن در نبرد  ** بهر حرمت داشتش تاخیر کرد 
  • تا بود کان را بیندازد به جا  ** اندرین مهلت رهاند خویش را 
  • این حلالیها ازو می‌خواستند  ** وز برای عذر برمی‌خاستند