English    Türkçe    فارسی   

5
2314-2323

  • آفرینها بر تو بادا ای خدا  ** ناگهان کردی مرا از غم جدا 
  • گر سر هر موی من یابد زبان  ** شکرهای تو نیاید در بیان  2315
  • می‌زنم نعره درین روضه و عیون  ** خلق را یا لیت قومی یعلمون 
  • باز خواندن شه‌زاده نصوح را از بهر دلاکی بعد از استحکام توبه و قبول توبه و بهانه کردن او و دفع گفتن 
  • بعد از آن آمد کسی کز مرحمت  ** دختر سلطان ما می‌خواندت 
  • دختر شاهت همی‌خواند بیا  ** تا سرش شویی کنون ای پارسا 
  • جز تو دلاکی نمی‌خواهد دلش  ** که بمالد یا بشوید با گلش 
  • گفت رو رو دست من بی‌کار شد  ** وین نصوح تو کنون بیمار شد  2320
  • رو کسی دیگر بجو اشتاب و تفت  ** که مرا والله دست از کار رفت 
  • با دل خود گفت کز حد رفت جرم  ** از دل من کی رود آن ترس و گرم 
  • من بمردم یک ره و باز آمدم  ** من چشیدم تلخی مرگ و عدم