English    Türkçe    فارسی   

5
2319-2328

  • جز تو دلاکی نمی‌خواهد دلش  ** که بمالد یا بشوید با گلش 
  • گفت رو رو دست من بی‌کار شد  ** وین نصوح تو کنون بیمار شد  2320
  • رو کسی دیگر بجو اشتاب و تفت  ** که مرا والله دست از کار رفت 
  • با دل خود گفت کز حد رفت جرم  ** از دل من کی رود آن ترس و گرم 
  • من بمردم یک ره و باز آمدم  ** من چشیدم تلخی مرگ و عدم 
  • توبه‌ای کردم حقیقت با خدا  ** نشکنم تا جان شدن از تن جدا 
  • بعد آن محنت کرا بار دگر  ** پا رود سوی خطر الا که خر  2325
  • حکایت در بیان آنک کسی توبه کند و پشیمان شود و باز آن پشیمانیها را فراموش کند و آزموده را باز آزماید در خسارت ابد افتد چون توبه‌ی او را ثباتی و قوتی و حلاوتی و قبولی مدد نرسد چون درخت بی‌بیخ هر روز زردتر و خشک‌تر نعوذ بالله 
  • گازری بود و مر او را یک خری  ** پشت ریش اشکم تهی و لاغری 
  • در میان سنگ لاخ بی‌گیاه  ** روز تا شب بی‌نوا و بی‌پناه 
  • بهر خوردن جز که آب آنجا نبود  ** روز و شب بد خر در آن کور و کبود