English    Türkçe    فارسی   

5
2407-2416

  • ای عجب مرده‌ست یا زنده که او  ** می‌نترسد هیچ از گرگ و عدو 
  • آمدند و دست بر وی می‌زدند  ** قاصدا چیزی نگفت آن ارجمند 
  • هم نجنبید و نجنبانید سر  ** وا نکرد از امتحان هم او بصر 
  • پس بگفتند این ضعیف بی‌مراد  ** از مجاعت سکته اندر اوفتاد  2410
  • نان بیاوردند و در دیگی طعام  ** تا بریزندش به حلقوم و به کام 
  • پس بقاصد مرد دندان سخت کرد  ** تا ببیند صدق آن میعاد مرد 
  • رحمشان آمد که این بس بی‌نواست  ** وز مجاعت هالک مرگ و فناست 
  • کارد آوردند قوم اشتافتند  ** بسته دندانهاش را بشکافتند 
  • ریختند اندر دهانش شوربا  ** می‌فشردند اندرو نان‌پاره‌ها  2415
  • گفت ای دل گرچه خود تن می‌زنی  ** راز می‌دانی و نازی می‌کنی