English    Türkçe    فارسی   

5
243-252

  • شاهدی‌اش فارغ آمد از شهود  ** وز تکلفها و جانبازی و جود 
  • نور آن گوهر چو بیرون تافتست  ** زین تسلسها فراغت یافتست 
  • پس مجو از وی گواه فعل و گفت  ** که ازو هر دو جهان چون گل شکفت  245
  • این گواهی چیست اظهار نهان  ** خواه قول و خواه فعل و غیر آن 
  • که عرض اظهار سر جوهرست  ** وصف باقی وین عرض بر معبرست 
  • این نشان زر نماند بر محک  ** زر بماند نیک نام و بی ز شک 
  • این صلات و این جهاد و این صیام  ** هم نماند جان بماند نیک‌نام 
  • جان چنین افعال و اقوالی نمود  ** بر محک امر جوهر را بسود  250
  • که اعتقادم راستست اینک گواه  ** لیک هست اندر گواهان اشتباه 
  • تزکیه باید گواهان را بدان  ** تزکیش صدقی که موقوفی بدان