English    Türkçe    فارسی   

5
2510-2519

  • ای مخنث پیش رفته از سپاه  ** بر دروغ ریش تو کیرت گواه  2510
  • چون ز نامردی دل آکنده بود  ** ریش و سبلت موجب خنده بود 
  • توبه‌ای کن اشک باران چون مطر  ** ریش و سبلت را ز خنده باز خر 
  • داروی مردی بخور اندر عمل  ** تا شوی خورشید گرم اندر حمل 
  • معده را بگذار و سوی دل خرام  ** تا که بی‌پرده ز حق آید سلام 
  • یک دو گامی رو تکلف ساز خوش  ** عشق گیرد گوش تو آنگاه کش  2515
  • غالب شدن حیله‌ی روباه بر استعصام و تعفف خر و کشیدن روبه خر را سوی شیر به بیشه 
  • روبه اندر حیله پای خود فشرد  ** ریش خر بگرفت و آن خر را ببرد 
  • مطرب آن خانقه کو تا که تفت  ** دف زند که خر برفت و خر برفت 
  • چونک خرگوشی برد شیری به چاه  ** چون نیارد روبهی خر تا گیاه 
  • گوش را بر بند و افسونها مخور  ** جز فسون آن ولی دادگر